Farsi Dictionary

Depend

وابسته بودن ، مربوط بودن ، منوط بودن.

Depend

وابسته بودن ، موكول بودن ، توكل كردن.

Dependability

قابليت اعتماد، توكل پذيري.

Dependability

قابليت اعتماد و اطمينان.

Dependable

(trustworthy=) قابل اطمينان ، مورد اعتماد.

Dependable

قابل اعتماد، توكل پذير.

Dependance

بستگي ، وابستگي ، موكول (بودن)، عدم استقلا ل.

Dependence

بستگي ، وابستگي ، موكول (بودن)، عدم استقلا ل.

Dependence

وابستگي ، توكل ، تبعيت.

Dependency

وابستگي ، تبعيت.

Dependency

بستگي ، نيازمندي ، تعلق ، كشور غير مستقل.

Dependent

وابسته ، متعلق ، مربوط، محتاج.

Dependent

وابسته ، موكول ، تابع ، نامستقل.

depending

وابسته

depends

بستگي دارد

Keyword

Criteria