Farsi Dictionary

Demand

خواستارشدن ، درخواست ، مطالبه ، طلب ، تقاضا كردن ، مطالبه كردن.

Demand

تقاضا، نياز، مطالبه كردن.

Demand deposit

سپرده بانكي كه بدون چك ميتوان برداشت كرد.

Demand note

مطالبه نامه ، سفته ، چك ، تمسك.

Demand processing

پردازش بر اساس نياز.

Demandant

خواستار، متقاضي ، درخواست كننده ، طلب كننده ، خواهان.

Demanding

(exacting=) طاقت فرسا، سخت ، خواستار، مبرم ، مصر.

demanded

خواستار

Keyword

Criteria