Demand |
خواستارشدن ، درخواست ، مطالبه ، طلب ، تقاضا كردن ، مطالبه كردن. |
Demand |
تقاضا، نياز، مطالبه كردن. |
Demand deposit |
سپرده بانكي كه بدون چك ميتوان برداشت كرد. |
Demand note |
مطالبه نامه ، سفته ، چك ، تمسك. |
Demand processing |
پردازش بر اساس نياز. |
Demandant |
خواستار، متقاضي ، درخواست كننده ، طلب كننده ، خواهان. |
Demanding |
(exacting=) طاقت فرسا، سخت ، خواستار، مبرم ، مصر. |
demanded |
خواستار |