Farsi Dictionary

Debar

مانع شدن ، بازداشتن ، ممنوع كردن.

Debark

پوست درخت را كندن ، (مج.) پوست كندن از.

Debarkation

كندن پوست درخت.

Debarment

ممانعت ، جلوگيري.

Keyword

Criteria