خرده نان ، خرده ، هرچيزي شبيه خرده نان (مثل خاك نرم)
خرد شدن ، فرو ريختن.
چيز خرد شده ، فاسد شده ، زوال يافته.
(crummy=) مانند مغز نان ، خميري ، اكبيري ، نكبتي.
از هم پاشيده شده
فرو ريختن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains