Farsi Dictionary

Crimp

چين ، طره ، جعد موي ، مانع ، چروكيدن ، چين چين وموجدار كردن ، پيچش وانقباض عضله درخواب ، اغوا كردن ، گول.

Crimpy

منقبض ، چروك دار، پيچيده.

Keyword

Criteria