Farsi Dictionary

Correspond

برابربودن ، بهم مربوط بودن ، مانند يا مشابه بودن (باto ياwith)، مكاتبه كردن(با htiw)، رابطه داشتن.

Correspondence

(correspondency=) ارتباط، مطابقت ، تشابه ، مراسلا ت.

Correspondence

تناظر، مكاتبه ، مكاتبات.

Correspondency

(correspondence=) ارتباط، مطابقت ، تشابه ، مراسلا ت.

Correspondent

خبرنگار، مخبر، مكاتبه كننده ، طرف معامله ، مطابق.

Corresponding

متناظر، مكاتبه كننده.

correspondance

مطابق

correspondingly

بهمان نسبت - متقابلا

Corresponds

مربوط

Keyword

Criteria