برابربودن ، بهم مربوط بودن ، مانند يا مشابه بودن (باto ياwith)، مكاتبه كردن(با htiw)، رابطه داشتن.
(correspondency=) ارتباط، مطابقت ، تشابه ، مراسلا ت.
تناظر، مكاتبه ، مكاتبات.
(correspondence=) ارتباط، مطابقت ، تشابه ، مراسلا ت.
خبرنگار، مخبر، مكاتبه كننده ، طرف معامله ، مطابق.
متناظر، مكاتبه كننده.
مطابق
بهمان نسبت - متقابلا
مربوط
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains