Farsi Dictionary

Corn

غله ، دانه (امر.) ذرت ، ميخچه ، دانه دانه كردن ، نمك زدن.

Corn drill

بذر افشان.

Corn poppy

(گ.ش.) شقايق سرخ.

Corn snow

تگرگ ، برف تگرگي.

Corncob

چوب ذرت.

Cornea

(تش.) قرنيه.

Corneal

وابسته به قرنيه.

Cornel

سنگر واستحكامات.

Cornelian

(carnelian=) عقيق جگري ، درخت زغال اخته.

Corneous

شاخي ، شاخ مانند.

Corner

گوشه ، كنج ، گوشه دار كردن ، گوشه گذاشتن به.

Corner

گوشه ، نبش.

Corner cut

بريدگي گوشه.

Cornerstone

سنگ گوشه ، نبشي ، (مج.) بنياد، اساس.

Cornerways

(cornerwise) بطور اريب ، مورب ، از گوشه.

Cornerwise

(cornerways) بطور اريب ، مورب ، از گوشه.

Cornet

(cornett) نوعي شيپور.

Cornett

(cornet) نوعي شيپور.

Cornfactor

غله فروش.

Cornhusking

پوست خشن ذرت.

Cornice

قرنيس ، كتيبه ، گچ بري بالا ي ديوار زير سقف.

Corniche

جاده اي كه بر لبه پرتگاهي ساخته شده باشد.

Corniculate

داراي شاخ يا شاخك.

Cornmeal

ارد گندم ، ارد ذرت ، غذاي ذرت.

Cornu

شيپور، شاخ.

Cornucopia

شاخ amalthaea يا شاخ وفور نعمت ، ظرفي شبيه بشاخ يا قيف.

Cornuted

شاخدار، شاخي.

Corny

غله اي ، شاخي ، چرند.

corner the market

گوشه بازار

cornering

گوشه - کنج - زاويه

cornflower

گل گندم

cornstarch

آرد ذرت

Keyword

Criteria