ريسمان ، طناب نازك ، رسن ، سيم ، زه ، وتر.
سيم ، ريسمان.
مجموع طناب هاي كشتي.
بشكل قلب ، قلبي شكل.
ريسمان دار، طناب دار.
قلبي ، صميمي ، مقوي.
صميميت ، مودت قلبي ، مهرباني ، خوش رويي ، گرمي.
قلبي شكل.
بدون سيم.
(مع.) كمربند، قيطان ، يك عده پاسبان يانظامي كه درفواصل معين محلي رااحاطه كنند، خط قرنطينه.
مخمل نخي راه راه ، مخمل كبريتي.
كارگر چرم ساز.
دباغي ، كفاشي.
صميمانه
محاصره کردن
کابل
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains
