Farsi Dictionary

Consider

رسيدگي كردن (به)، ملا حظه كردن ، تفكر كردن.

Considerable

شايان ، قابل توجه ، مهم.

Considerate

باملا حظه ، بافكر، محتاط.

Consideration

ملا حظه ، رسيدگي ، توجه ، مراعات.

Considered

بافكر باز ودرست ، با انديشه صحيح ، مطرح شده.

considerably

به طور قابل توجهي

considering

با توجه به

Keyword

Criteria