پيوستن ، وصل كردن ، مربوط كردن ، متصل كردن.
بستن ، وصل كردن.
بسته ، متصل.
بطور متصل.
(connexion=) پيوستگي ، اتصال ، وابستگي ، نسبت ، مقام ، خويش ، رابطه.
بستگي ، اتصال.
كابل اتصال.
پايانه اتصال.
رابط، متصل كننده.
كلمه ربط يا عطف ، ربط، پيوندي.
اتصال.
بست ، اتصال ، رابط، متصل كننده.
ارتباط
اتصال
پرواز دوم - پرواز اتصالي
کشورهاي متصل
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains