Farsi Dictionary

Conch

صدف حلزوني.

Concha

كرنا، بوق ، گنبدنيم گرد، صدفه ، استخوان صدفه.

Conchiferous

داري صدف ، توليد كندنه صدف ، صدف زا.

Conchoidal

داراي پستي وبلندي هايي شبيه داخل صدف ، صدفي.

Conchology

مبحث صدف شناسي.

Keyword

Criteria