سپردن ، مرتكب شدن ، اعزام داشتن براي (مجازات و غيره)، متعهدبانجام امري نمودن ، سرسپردن.
سرسپردگي ، ارتكاب ، حكم توقيف ، تعهد، الزام.
قابل ارتكاب.
(commitment) سرسپردگي ، ارتكاب ، حكم توقيف ، تعهد، الزام.
هيلت يا كميته ، كميسيون ، مجلس مشاوره.
متعهد
ارتکاب - دست داشتن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains