Farsi Dictionary

Collective

بهم پيوسته ، انبوه ، اشتراكي ، اجتماعي ، جمعي.

Collective bargaining

مذاكرات دسته جمعي كارمندان با كارفرما.

Collective farm

مزرعه اشتراكي ، كلخوز.

Collective security

تامين دسته جمعي ، تامين اجتماعي.

Collectively

مجتمعا.

Keyword

Criteria