توده ، لخته خون ، دلمه شدن ، لخته شدن (خون).
پارچه ، قماش.
پوشاندن ، اراستن.
جامه لباس ، ملبوس ، رخت.
گيره چوبي روي رجه لباس.
چوب لباسي ، چنگك لباس.
طناب رخت شويي ، رجه.
گيره اي كه با ان لباس هارا روي بند نگهميدارند.
پوشاك فروش ، لباس فروش.
پوشاك ، لباس.
كفايت مذاكرات (درمجلس شورا)، راي به كفايت مذاكرات دادن.
لخته شدن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains