Farsi Dictionary

Chime

(مو.) سنج ، ترتيب زنگهاي موسيقي ، سازياموسيقي زنگي ، صداي سنج ايجادكردن ، ناقوس رابصدا دراوردن.

Chime in

باديگران هم اهنگ شدن.

Chimera

(chimaera=)(افسانه) جانوري كه سرشير وبدن ببر ودم مار داشته است ، (مج.) خيال واهي.

Chimere

خرقه بدون استين ويا با استين گشاد وبزرگ.

Chimerical

واهي ، خيالي ، ذوقي ، هوس باز، هوس اميز، دمدمي.

Keyword

Criteria