Farsi Dictionary

Chat

گپ زدن ، دوستانه حرف زدن ، سخن دوستانه ، درددل ، گپ.

Chateau

(chateaux، chateaus.pl) كاخ دوره ملوك الطوايفي ، دژ، قلعه ، قصر ييلا قي.

Chatelain

(castellan=) بانوي حاكم قلعه ، كمربند زنجيري زنانه.

Chatoyance

درخشندگي متغير، تلا لو متغير، سوسو زني.

Chatoyancy

درخشندگي متغير، تلا لو متغير، سو سوزني.

Chatoyant

داراي رنگ ودرخشندگي متغير (مثل چشم گربه درتاريكي)، سنگ براق وصيقلي وموجدار.

Chattels

اموال ، عقار، احشام ، خدمه وغلا مان.

Chatter

تندتند حرف زدن ، تند وناشمرده سخن گفتن ، پچ پچ كردن ، چهچه زدن (مثل بلبل).

Chatterbox

ادم پرحرف و ياوه گو، ادم روده دراز.

Chattily

باخوش صحبتي ، باپرحرفي ، باوراجي.

Chattiness

خوش صحبتي ، وراجي ، پرحرفي ، بلبل زباني.

Chatty

خوش صحبت ، وراج ، پرحرف.

chat room

اتاق گفتگو

chattel

اموال منقول

chattering

پچ پچ کردن - تند تند حرف زدن

Keyword

Criteria