شياردار كردن ، دريا، كندن (مجرا يا راه)، (مج. درجمع) هرگونه نقل وانتقال چيز يا انديشه ونظر و غيره ، ترعه ، مجرا، خط مشي.
مجرا، كانال.
ورودي و خروجي مجرايي.
گنجايش مجرا.
كلمه فرمان محرا.
كنترل كننده مجرا.
مجرا گزين.
كلمه وضعيت مجرا.
ترعه سازي ، مجرا سازي.
كندن (مجرا يا راه اب).
کانال آگنوستيک
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains