Farsi Dictionary

Cate

(درجمع) خواربار، سورسات ، اغذيه لذيذ.

Catechesis

(catecheses.pl) تعاليم مذهبي شفاهي ، كتاب تعليمات ديني.

Catechetic

وابسته به تعاليم مذهبي.

Catechisation

تعليم واموزش (اصول دين) از راه سلوال وجواب.

Catechise

تعليم دادن (اصول دين) از راه پرسش ، از راه پرسش ياد دادن.

Catechism

پرسش نامه مذهبي ، كتاب سوال وجواب ديني ، تعليم ودستور مذهبي.

Catechization

تعيم واموزش (اصول دين) از راه سلوال وجواب.

Catechize

تعليم دادن (اصول دين) از راه پرسش ، از راه پرسش ياد دادن.

Catechu

(گ.ش.) كاد هندي.

Catechumen

(در كليساي مسيحي) نو اموز تعاليم مسيحيت.

Categoric

قاطع ، حتمي ، جزمي ، قياسي ، قطعي ، (من.) مطلق ، بي قيد، بي شرط.

Categorical

قاطع ، حتمي ، جزمي ، قياسي ، قطعي ، (من.) مطلق ، بي قيد، بي شرط.

Categorization

رسته بندي.

Categorize

رسته بندي كردن.

Categorize

رده بندي كردن ، طبقه بندي كردن ، دسته بندي كردن.

Category

دسته ، زمره ، طبقه ، مقوله ، مقوله منطقي ، رده.

Category

رسته ، مقوله.

Catena

(catenas، catenae.pl) زنجير، رشته ، سلسله.

Catenary

مسلسل ، چون دانه هاي زنجير.

Catenate

چون دانه هاي زنجير، مسلسل كردن ، پيوستن ، متصل كردن.

Catenate

الحاق كردن.

Catenulate

داراي شكل زنجيري ، زنجيروار، مسلسل.

Cater

اذوقه رساندن ، خواربار رساندن ، تهيه كردن ، فراهم نمودن.

Cater cousin

(german cousin=) دوست صميمي.

Cateran

اهل مناطق مرتفع ، دزد.

Catercorner

بطور مورب ، كج.

Catercornered

بطور مورب ، كج.

Caterer

اذوقه رسان ، سورسات چي.

Caterpillar

كرم صدپا، تراكتور زنجيري ، بشكل كرم صد پا حركت كردن

Caterwaul

جيغ كشيدن (مانند گربه)، صداي شيون گربه.

Categorial

دسته

catenation

مسلسل - زنجيره - زنجير شدن

catering

فراهم کردن غذا - اذوقه رساندن

Keyword

Criteria