دست پرورده ، حيوان دست اموز، چليك ، بشكه ، بچه عزيز دردانه ، عرعر.
وزن ، اهنگ ، هم اهنگي ، افول.
(مو.) اهنگ معترضه اي كه طي اهنگ يا اوازي اورده شود، قطعه اواز يكنفري.
دانشجوي دانشكده افسري.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains