Farsi Dictionary

Cab

تاكسي ، جاي راننده كاميون ، جاي لوكوموتيوران.

Cabal

دوز و كلك ، دسيسه و توطله ، روايت ، راز، سر، دسيسه كردن.

Cabala

(cabbalah - cabbala=) حديث يا روايت شفاهي وزباني ، علوم اسرار اميز از قبيل علم ارواح.

Cabalism

مكتب حروفيون.

Cabana

كلبه ، خانه كوچك ، كابين.

Cabaret

ميكده ، ميخانه ، كاباره ، شادخانه.

Cabbage

كلم ، دله دزدي ، كش رفتن ، رشد پيدا كردن (مثل سركلم).

Cabbala

(cabbalah - cabala=) حديث يا روايت شفاهي وزباني ، علوم اسرار اميز از قبيل علم ارواح.

Cabbalah

(cabala - cabbala=) حديث يا روايت شفاهي وزباني ، علوم اسرار اميز از قبيل علم ارواح.

Cabbie

(driver cab=) راننده تاكسي.

Cabby

(driver cab=) راننده تاكسي.

Caber

تير، تنه درخت ، شاه تير، لا په (درشيرواني).

Cabin

اطاق كوچك ، خوابگاه (كشتي)، كلبه ، كابين.

Cabinet

قفسه ، جعبه كشودار، كابينه ، هيلت دولت.

Cabinet

قفسه ، اطاقك ، هيلت وزرا.

Cabinetmaker

قفسه ساز، مبل ساز.

Cabinetwork

قفسه سازي ، مبل سازي.

Cable

طناب سيمي ضخيم ، سيم تلگراف ، سيم كشي كردن ، تلگراف كردن ، شاه سيم.

Cable

كابل ، طناب سيمي.

Cable car

ترامواي برقي.

Cable way

سيم يا كابل نقاله ، راه اهن برقي.

Cablegram

تلگراف.

Cablet

كابل كوچك.

Cabman

راننده تاكسي.

Cabonic

(ش.) ذغالي ، حاصل از كربن.

Caboodle

اسباب سفر، مجموعه ، قسمت (با whole).

Caboose

اشپزخانه كشتي ، اطاق كارگران قطار.

Cabotage

كشتي راني ساحلي ، تجارت ساحلي ، كابوتاژ.

Cabretta

چرم نرم گوسفند، ميشن.

Cabriolet

درشكه دوچرخه.

Cabstand

توقفگاه تاكسي ، ايستگاه درشكه.

Keyword

Criteria