پل ، جسر، برامدگي بيني ، (د.ن.) سكوبي درعرشه كشتي كه مورد استفاده كاپيتان وافسران قرار ميگيرد، بازي ورق ، پل ساختن ، اتصال دادن.
قابل عبور يا پل زدن.
پايگاه دركنار دريا، دفاع از قسمت عقب پل.
پل دندان مصنوعي ، پل سازي.
شکل پل
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains