Farsi Dictionary

Brand

داغ ، داغ ودرفش ، نشان ، انگ ، نيمسوز، اتشپاره ، جور، جنس ، نوع ، مارك ، علا مت ، رقم ، (مج.) لكه بدنامي ، (درشعر) داغ كردن ، داغ زدن ، (مج.) خاطرنشان كردن ، لكه دار كردن.

Brand iron

داغ اهن.

Brand new

كاملا نو، نو، تر و تازه.

Brandish

زرق وبرق دادن (شمشير)، باهتزاز دراوردن (شمشير وتازيانه)، تكان دادن سلا ح (ازروي تهديد).

Brandy

كنياك ، با كنياك مخلوط كردن.

Keyword

Criteria