غرش (توپ ياامواج)، صداي غرش ، غريو، پيشرفت ياجنبش سريع وعظيم ، توسعه عظيم(شهر)، غريدن ، غريو كردن (مثل بوتيمار)، بسرعت درقيمت ترقي كردن ، توسعه يافتن
تير كوچك.
چوب خميده اي كه پس از پرتاب شدن نزد پرتاب كننده برميگردد، (مج.) وسيله اي براي رسيدن بهدفي يا(مخصوصا) عملي كه عكس العمل ان بخودفاعل متوجه باشد.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains