Farsi Dictionary

Blubber

كف ، حباب ، چربي بالن وسايرپستانداران دريايي ، چاق شدن ، چربي اوردن ، هايهاي گريستن ، باصدا گريستن ، الچروبه.

Blubbery

ورم كرده ، حباب وار، چاق وفربه.

Keyword

Criteria