Farsi Dictionary

Block

بنداوردن ، انسداد، جعبه قرقره ، اتحاد دو ياچند دسته بمنظور خاصي ، بلوك ، كنده ، مانع ورادع ، قطعه ، بستن ، مسدود كردن ، مانع شدن از، بازداشتن ، قالب كردن ، توده ، قلنبه.

Block

كند، بلوك ، سد، مسدودكردن.

Block aead

سر كنده.

Block age

بازداري ، ممانعت ، جلوگيري ، انسداد، محاصره.

Block code

رمز كنده اي.

Block diagram

نمودار كنده اي.

Block gap

شكاف بين كنده اي.

Block length

درازاي كنده.

Block letter

چاپ نوعي حروف چوبي وبزرگ ، حروف درشت وسياه ، نوعي حروف بدون زير وزبر.

Block mark

نشان كنده.

Block size

اندازه كنده.

Block structure

ساخت كنده اي.

Block structured

با ساخت كنده اي.

Block transfer

انتقال كنده اي.

Blockade

راه بندان ، محاصره ، انسداد، بستن ، محاصره كردن ، راه بندكردن ، سد راه ، سدراه كردن.

Blockade runner

شخصي يا ناوي كه از محاصره دشمن ميگذرد.

Blockage

انسداد.

Blockbuster

بمب داراي قدرت تخريبي زياد، شخص ياچيز خيلي موثر و سخت.

Blockette

كنده كوچك.

Blockhead

ادم خرف وبي هوش ، بي كله.

Blocking

كنده اي كردن ، انسداد.

Blocking factor

ضريب كنده اي بودن.

Blockish

كودن ، خرف ، خشك مغز.

Blocky

(ساختمان) پرشده يا مشخص با قطعات مختلف ، قالب دار، ساختمان چهارگوش.

Blocked

مسدود شده

Keyword

Criteria