Farsi Dictionary

Bill

نوك ، منقار، نوعي شمشير پهن ، نوك بنوك هم زدن (چون كبوتران)، لا يحه قانوني ، قبض ، صورتحساب ، برات ، سند، (امر.) اسكناس ، صورتحساب دادن.

Bill

صورتحساب ، اسكناس ، لا يحه.

Bill of exchange

حواله يا برات كتبي غير مشروط.

Bill of fare

صورت غذا، صورت اغذيه مهمانخانه ، برنامه.

Bill of goods

صورت كالا ، فهرست تجارتي.

Bill of health

گواهي نامه اي كه هنگام حركت كشتي پس از معاينه كشتي از لحاظ بيماريهاي مسري به ناخداداده ميشود، گواهي بهداشت.

Bill of lading

بارنامه ، ستمي كشتي.

Bill of rights

اعلا ميه ده ماده اي حقوق اتباع امريكايي ، قانون اساسي امريكا.

Bill of sale

صورت فروش ، فاكتور.

Billboard

تخته اعلا نات واگهي ها، هر قسمت از نرده وديوار كه روي ان اعلا ن نصب شود.

Billed

داراي نوك ، منقاردار، ثبت شده در صورتحساب يا ليست.

Billet

اجازه نامه ، ورقه جيره ، يادداشت مختصر، پروانه ، ورقه راي را ثبت كردن ، اجازه نامه جا و خوراك صادر كردن.

Billet doux

(doux billets.pl) نامه عاشقانه ، يادداشت عاشقانه.

Billfold

دفترچه جيبي براي گذاشتن اسكناس ، كيف جيبي اسكناس.

Billhead

بروات چاپي ، كاغذي كه شبيه برات چاپي است.

Billhook

نوعي كارد بزرگ كه داراي نوك برگشته است.

Billiard

بازي بيليارد.

Billing

صدور صورتحساب.

Billion

بيليون (در انگليس معادل يك مليون ميليون ودر امريكا هزار ميليون است).

Billionaire

كسي كه ثروتش از بيليون تجاوز ميكند.

Billon

(مع.) الياژي از طلا ونقره يامس يا قلع ويا ساير فلزات كم ارزش ، (گ.ش.) عديسه ، بورچاق ، دخريق.

Billow

موج بزرگ اب ، خيزاب ، موج زدن (از اب يا جمعيت يا ابر)، بصورت موج درامدن.

Billowy

مواج ، موج مانند، باد كرده.

Billposter

متصدي نصب اعلا نات بديوارها وغيره.

Billy

نوعي كتري فلزي ، چماق يا گرز راهزنان ، چوبدستي ، باطوم ياچوب قانون پاسبان ، يار، همدم ، رفيق ، برادر، مخفف نام.mailliw

Billy goat

بز نر.

Billycock

نوعي كلا ه گرد مردانه كه از نمد نرم ساخته ميشود.

Keyword

Criteria