Farsi Dictionary

Bamboo

(گ.ش.) خيزران ، ني هندي ، چوب خيزران ، عصاي خيزران ، ساخته شده از ني.

Bamboo curtain

سرحدات چين كمونيست ، مانع ، پرده ء حصيري.

Bamboozle

گول زدن ، ريشخند كردن.

Bamboozlement

ريشخند، فريب.

Keyword

Criteria