Farsi Dictionary

Backlog

كنده بزرگي كه پشت اتش بخاري گذارده ميشود، موجودي جنسي كه بابت سفارشات درانبارموجوداست ، جمع شدن ، انبارشدن ، كار ناتمام يا انباشته.

Backlog

پس افت.

backlogs

حجم کارهاي عقب افتاده - کارهاي عقب افتاده

Keyword

Criteria