كنده بزرگي كه پشت اتش بخاري گذارده ميشود، موجودي جنسي كه بابت سفارشات درانبارموجوداست ، جمع شدن ، انبارشدن ، كار ناتمام يا انباشته.
پس افت.
حجم کارهاي عقب افتاده - کارهاي عقب افتاده
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains