توجه كردن ، مواظبت كردن ، گوش كردن (به)، رسيدگي كردن ، حضور داشتن (در)، در ملا زمت كسي بودن ، همراه بودن (با)، (مج.) درپي چيزي بودن ، از دنبال امدن ، منتظرشدن ، انتظار كشيدن ، انتظار داشتن.
توجه ، مواظبت ، رسيدگي ، تيمار، پرستاري ، خدمت ، ملا زمت ، حضور، حضار، همراهان ، ملتزمين.
سرپرست ، همراه ، ملا زم ، مواظب ، وابسته.
با مراقب.
حضور در کنفرانس
شرکت کنندگان
شرکت
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains