فراهم اوردن ، انباشتن ، گرداوردن ، سوار كردن ، جفت كردن ، جمع شدن ، گردامدن ، انجمن كردن ، ملا قات كردن.
همگذاردن ، سوار كردن.
همگذاري و اجرا.
همگذار.
منسوب
مونتاژ
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains