Farsi Dictionary

Artist

هنرور، هنرمند، هنرپيشه ، صنعتگر، نقاش و هنرمند، موسيقيدان.

Artistic

هنرمندانه ، باهنر، مانند هنرپيشه و هنرمند.

Artistically

بطور هنرمندانه يا هنري.

Artistry

استعداد هنرپيشگي ، استعداد هنري ، هنرمندي.

Keyword

Criteria