Farsi Dictionary

Arrange

مرتب كردن ، ترتيب دادن ، اراستن ، چيدن ، قرار گذاشتن ، سازمند كردن.

Arrange

اراستن ، چيدن ، قرار گذاشتن.

Arrangement

ترتيب ، نظم ، قرار، (تهيه) مقدمات ، تصفيه.

arranged

مرتب - تنظيم کردن

Arrangements

ترتيبات

Keyword

Criteria