درحال مرگ ، راكد.
استهلا ك (سرمايه و غيره).
كشتن ، بيحس كردن ، خراب كردن ، (حق.) بديگري واگذار كردن ، وقف كردن ، مستهلك كردن.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains