رخصت دادن ، اجازه دادن ، ستودن ، پسنديدن ، تصويب كردن ، روا دانستن ، پذيرفتن ، اعطاء كردن.
روا، مجاز، قابل قبول.
جايز، مجاز.
فوق العاده و هزينه ء سفر، مدد معاش ، جيره دادن ، فوق العاده دادن.
اجازه داشتن - اجازه
اجازه ميدهد
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains