دريك رديف قرار گرفتن ، بصف كردن ، درصف امدن ، رديف كردن.
هم تراز كردن.
هم تراز كننده.
هم ترازي.
(alinement=) صف بندي ، تنظيم.
رديف با - همسطح با
تراز
رديف کردن - ميزان کردن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains