خوشنود كردن ، ممنون كردن ، پسندامدن ، اشتي دادن ، مطابقت كردن ، ترتيب دادن ، درست كردن ، خشم(كسيرا) فرونشاندن ، جلوس كردن ، ناءل شدن ، موافقت كردن ، موافق بودن ، متفق بودن ، همراي بودن ، سازش كردن.
سازگار، دلپذير، مطبوع ، بشاش ، ملا يم ، حاضر، مايل.
سازش ، موافقت ، پيمان ، قرار، قبول ، (د.) مطابقه ء نحوي ، (حق.) معاهده و مقاطعه ء ، توافق.
توافق نشانوندها.
توافق
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains