(.n) :سرگذشت ، حادثه ، ماجرا، مخاطره ، ماجراجويي ، تجارت مخاطره اميز، (.vi &.vt) :در معرض مخاطره گذاشتن ، دستخوش حوادث كردن ، با تهور مبادرت كردن ، دل بدريا زدن ، خود را بمخاطره انداختن.
حادثه جو، ماجرا جو، جسور، بي پروا.
ماجراجويانه ، با بي پروايي ، جسورانه.
زن حادثه جو، زن مخاطره طلب ، زن جسور.
ماجراها
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains