Farsi Dictionary

Adventure

(.n) :سرگذشت ، حادثه ، ماجرا، مخاطره ، ماجراجويي ، تجارت مخاطره اميز، (.vi &.vt) :در معرض مخاطره گذاشتن ، دستخوش حوادث كردن ، با تهور مبادرت كردن ، دل بدريا زدن ، خود را بمخاطره انداختن.

Adventurer

حادثه جو، ماجرا جو، جسور، بي پروا.

Adventuresome

ماجراجويانه ، با بي پروايي ، جسورانه.

Adventuress

زن حادثه جو، زن مخاطره طلب ، زن جسور.

Adventures

ماجراها

Keyword

Criteria