(vi & vt &.n) :پيشروي ، پيشرفت ، پيش بردن ، جلو بردن ،ترقي دادن ، ترفيع رتبه دادن ، تسريع كردن ، اقامه كردن ، پيشنهاد كردن ، طرح كردن ، مساعده دادن ، مساعده ،(.adj) :از پيش فرستاده شده ، قبلا تهيه شده ، قبلا تجهيز شده.
جلو رفتن ، جلو بردن ، پيشرفت ، مساعده.
پيشرفته.
(.adj): پيشرفته ، ترقي كرده ، پيش افتاده ، جلوافتاده.
پيشرفت ، ترقي ، ترفيع ، (حق.) سهم الا رثي كه در زمان حيات پدر به فرزندان مي دهند، پيش قسط.
سازمان پيشرفته
پيشرفت
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains