Farsi Dictionary

Admit

پذيرفتن ، راه دادن ، بار دادن ، راضي شدن (به)، رضايت دادن (به)، موافقت كردن ، تصديق كردن ، زيربار(چيزي) رفتن ، اقرار كردن ، واگذار كردن ، دادن ، اعطاء كردن.

Admitance

دخول ، ورود، بار، اجازه ء دخول ، (م.م.) تصديق ، روا، مجاز، گذرايي.

Admitedly

مسلما.

Admittance

هدايت ظاهري.

admit of

اعتراف از - پذيرش

admittedly

مسلما - پذيرفته شده

Admitting

اعتراف

Keyword

Criteria