پيوستن ، متصل كردن ، وصلت دادن ، مجاور بودن(به)، پيوسته بودن(به)، افزودن ، متصل شدن.
(adjacent=) (نظ.) نزديك ، مجاور، همسايه ، همجوار، ديوار بديوار.
همدست ، كمك ، مشوق ، ضميمه ، معاون ، يار، دستيار، معاون استاد.
الحاقي.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains