Farsi Dictionary

Address

درست كردن ، مرتب كردن،متوجه ساختن،دستور دادن،اداره كردن،نطارت كردن،خطاب كردن،عنوان نوشتن، مخاطب ساختن، سخن گفتن،عنوان،نام و نشان،سرنامه،نشاني،ادرس،خطاب،نطق،برخورد،مهارت،ارسال.

Address

نشاني ، نشاني دادن.

Address adjustment

تعديل نشاني.

Address counter

نشاني شمار.

Address format

قالب نشاني.

Address modification

پيرايش نشاني.

Address part

جز نشاني.

Address register

ثبات نشاني.

Address variable

متغير نشاني.

Addressability

نشاني پذيري.

Addressable

نشاني پذير.

Addressee

مخاطب ، گيرنده ء نامه.

Addressing

نشاني دهي ، نشاني يابي.

addressed

خطاب - ابراز داشتن

Keyword

Criteria