Accept |
قبول شدن ، پذيرفتن ، پسنديدن ، قبول كردن. |
Accept |
پذيرفتن. |
Acceptability |
پذيرفتگي ، قابليت پذيرش. |
Acceptability |
پسنديدگي ، شايستگي ، قبول شدگي ، مقبوليت ، قابليت قبول |
Acceptable |
پذيرا، پذيرفتني ، پسنديده ، قابل قبول ، مقبول. |
Acceptable |
پذيرفتني ، قابل پذيرش. |
Acceptance |
پذيرش. |
Acceptance |
پذيرش ، قبولي حواله ، حواله ء قبول شده. |
Acceptance test |
ازمون پذيرش. |
Acceptant |
پذيرنده ، قبول كننده. |
Acceptation |
پذيرش ، قبول معني عرف ، معني مصطلح. |
Acceptation tacite |
(حق.) قبول ضمني. |
Accepted |
پذيرفته ، مقبول. |
Accepter |
پذيرنده ، قبول كننده. |
Acceptor |
پذيرنده ، قبول كننده. |
Acceptor |
پذيرنده. |
Acceptably |
قابل قبول |