Farsi Dictionary

Abut

نزديك بودن ، مماس بودن ، مجاور بودن ، متصل بودن يا شدن ، خوردن.

Abutment

كنار، طرف ، مرز، حد، (در پل سازي)نيم پايه ، پايه جناحي ، پشت بند ديوار، بست ديوار، نزديكي ، مجاورت ، اتصال.

Abuttals

(abutment=) مرز، زمين سر حدي ، زمين همسايه ، زمين مجاور.

Abutting

مجاور، هم مرز، همسايه.

Keyword

Criteria