Farsi Dictionary

Able

توانا بودن، شايستگي داشتن، لايق بودن،قابل بودن، مناسب بودن، اماده بودن، ارايش دادن، لباس پوشاندن، قادر بودن، قوي كردن.

Able bodied

داراي جسم توانا.

Keyword

Criteria