Farsi Dictionary

Abide

ايستادگي كردن ، پايدارماندن ، ماندن ، ساكن شدن ، منزل كردن ، ايستادن ، منتظر شدن ، وفا كردن ، تاب اوردن.

abide by

رعايت

Keyword

Criteria