تعطيل ، بيكاري ، مرخصي ، مهلت ، اسودگي ، مرخصي گرفتن ، به تعطيل رفتن.
(vacationist) مرخصي رونده ، گشتگر ايام تعطيلا ت.
(vacationer) مرخصي رونده ، گشتگر ايام تعطيلا ت.
تعطيلات
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains