Farsi Dictionary

Unman

فاقد مردانگي كردن ، از مردي انداختن.

Unmannered

(unmennerly) فاقد رفتار شايسته ، خشن ، بي ادب ، بدون اداب.

unmanned

بدون سرنشين - مثلا سفينه بدون سرنشين

Keyword

Criteria