Farsi Dictionary

Undertake

تعهد كردن ، متعهد شدن ، عهده دار شدن ، بعهده گرفتن ، قول دادن ، متقبل شدن ، تقبل كردن.

Undertaker

(undertaking) كسيكه كفن و دفن مرده را بعهده ميگيرد، مقاطعه كاركفن ودفن ، متعهد، كسيكه طرح ياكاري رابعهده ميگيرد، جواب گو، مسلول ، كارگير.

undertaken

انجام

Keyword

Criteria