Farsi Dictionary

Understand

فهميدن ، ملتفت شدن ، دريافتن ، درك كردن ، رساندن.

Understanding

فهم ، ادراك ، هوش ، توافق ، تظر، موافقت ، باهوش ، مطلع ، ماهر، فهميده.

understandably

قابل درک

Keyword

Criteria