Farsi Dictionary

Twinkle

چشمك زدن (بويژه در مورد ستارگان)، برق زدن ياتكان تكان خوردن ، چشمك ، بارقه ، تلا ء لو.

Twinkler

چشمك زن ، جرقه زن.

Keyword

Criteria